:) رویاهای آبنباتی (:

ساخت وبلاگ
ﻗﺼﺎﺏ: ﻣﺮﺗﯿﮑﻪ ﭼﺎﻗﻮﮐﺶ ﮐﺎﺭﮔﺮ : ﻣﺮﺗﯿﮑﻪ ﺣﻤﺍﻝ ﻓﺮﻭﺷﻨﺪﻩ ﺧﺪﻣﺎﺕ ﯾﺎ ﮐﺎﻻ : ﻣﺮﺗﯿﮑﻪ ﺩﻻﻝ ﻭﺭﺯﺷﮑﺎﺭ: ﻣﺮﺗﯿﮑﻪ ﺗﻨﻪ ﻟﺶ ﺑﺎﺯﺭﮔﺎﻥ : ﻣﺮﺗﯿﮑﻪ ﺩﺯﺩ ﻣﻬﻨﺪﺱ ﺭﺍﻩ ﻭ ﺳﺎﺧﺘﻤﺎﻥ : ﻣﺮﺗﯿﮑﻪ ﻋﻤﻠﻪ ﭘﺰﺷﮏ: ﻣﺮﺗﯿﮑﻪ ﻗﺎﺗﻞ ﻃﻨﺰ ﭘﺮﺩﺍﺯ : ﻣﺮﺗﯿﮑﻪ ﺩﻟﻘﮏ ﺧﻮﺍﻧﻨﺪﻩ : ﻣﺮﺗﯿﮑﻪ ﻣﻄﺮﺏ ﺷﻌﺒﺪﻩ ﺑﺎﺯ : ﻣﺮﺩﻳﻜﻪ ﺣﻘﻪ ﺑﺎﺯ ﺷﺎﻋﺮ : ﻣﺮﺗﯿﮑﻪ ﺑﯿﻌﺎﺭ ﺩﺍﻧﺸﻤﻨﺪ : ﻣﺮﺗﯿﮑﻪ ﺑﯿﮑﺎﺭ ﻓﯿﻠﺴﻮﻑ: ﻣﺮﺗﯿﮑﻪ ﺧﻞ ﺳﺨﻨﻮﺭ : ﻣﺮﺗﯿﮑﻪ ﻭﺭﺍﺝ ﻣﻨﺘﻘﺪ : ﻣﺮﺗﯿﮑﻪ ﻋﻘﺪﻩ ﺍی :) رویاهای آبنباتی (:...ادامه مطلب
ما را در سایت :) رویاهای آبنباتی (: دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : irfinitao بازدید : 10 تاريخ : جمعه 26 شهريور 1395 ساعت: 5:35

ﯾﻪ ﺑﺎﺭ ﺳﺮ ﮐﻼﺱ ﺭﻭﺍﻧﺸﻨﺎﺳﯽ ﺑﺨﺶ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﺑﻮﺩﯾﻢ . ﺍﺳﺘﺎﺩﻩ (زن) ﺻﺪﺍﻡ ﮐﺮﺩ ﮔﻔﺖ : ﺗﻮ ﮐﻪ ﺧﺠﺎﻟﺘﯽ ﻧﯿﺴﺘﯽ ﺑﯿﺎ ﭘﺎﯼ ﺗﺨﺘﻪ ﻧﻘﺶ ﭘﺴﺮﯼ ﺭﻭ ﺑﺎﺯﯼ ﮐﻦ ﮐﻪ ﻣﯿﺨﺎﺩ ﺑﻪ ﯾﻪ ﺩﺧﺘﺮ ﺍﺑﺮﺍﺯ ﻋﻼﻗﻪ ﮐﻨﻪ , ﭼﯽ ﻣﯿﮕﯽ ﺑﻬﺶ؟ ﮔﻔﺖ ﻣﻨﻢ ﻣﺜﻼ ﺍﻭﻥ ﺩﺧﺘﺮﻩ ﺍﻡ!!! ﮔﻔﺘﻢ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺭﻭﻡ ﻧﻤﯽ ﺷﻪ ﺟﻠﻮﯼ ﺩﺧﺘﺮﺍ ﺑﮕﻢ ﮐﻪ , ﺿﺎﯾﺲ ! ﺍﺳﺘﺎﺩ : ﻧﻪ ﺭﺍﺣﺖ ﺑﺎﺵ ﻓﻘﻂ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﯾﻢ ﻧﻘﺎﻁ ﺿﻌﻒ ﻭ ﻗﻮﺕ ﻭ ﻧﺤﻮﻩ ﺑﯿﺎﻧﺖ ﺭﻭ ﺍﺯ ﻟﺤﺎﻅ ﺭﻭﺍﻧﺸﻨﺎﺳﯽ ﺑﺮﺭﺳﯽ ﮐﻨﯿﻢ . ﺣﺎﻻ ﮐﻞ ﮐﻼﺱ ﺳﺎﮐﺖ ﻣﻨﺘﻈﺮﻥ ﯾﻪ ﭼﯿﺰ ﺑﮕﻢ ﺑﺘﺮﮐﻦ , ﻣﻨﻢ ﻓﺮﺻﺖ ﻃﻠﺐ ﺯﻝ ﺯﺩﻡ :) رویاهای آبنباتی (:...ادامه مطلب
ما را در سایت :) رویاهای آبنباتی (: دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : irfinitao بازدید : 29 تاريخ : جمعه 26 شهريور 1395 ساعت: 5:35

یارو نشسته بوده پشت بنز آخرین سیستم، داشته صد و هشتاد تا تو اتوبان میرفته، یهو میبینه یك موتور گازی ازش جلو زد! خیلی شاكی میشه، پا رو میگذاره رو گاز، با سرعت دویست از بغل موتوره رد میشه. یك مدت واسه خودش خوش و خرم میره، یهو میبینه موتور گازیه غیییییژ ازش جلو زد! دیگه پاك قاط میزنه، پا رو تا ته میگذاره رو گاز، با دویست و چهل تا از موتوره جلو میزنه. همینجور داشته با آخرین سرعت میرفته، باز یهو میبینه، موتور گازیه مثل تیر از بغلش رد شد!طرف كم میاره، راهنما میزنه كنار به موتوریه هم علامت میده بزنه كنار. خلاصه دوتایی وامیستن كنار اتوبان، یارو پیاده میشه، میر :) رویاهای آبنباتی (:...ادامه مطلب
ما را در سایت :) رویاهای آبنباتی (: دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : irfinitao بازدید : 11 تاريخ : سه شنبه 23 شهريور 1395 ساعت: 8:58

یه روز یه پسر انگلیسی میاد با طعنه به یك پسر ایرانی میگه: چرا خانوماتون نمیتونن با مردا دست بدن یا لمسشون كنن؟؟ یعنی مردای ایرانی اینقدر شهوت پرستن كه نمیتونن خودشون رو کنترل كنن؟؟ پسره لبخندی میزنه و میگه: ملكه انگلستان میتونه با هر مردی دست بده؟ و هر مردی ملكه انگلستانو لمس كنه؟! پسره انگلیسی با عصبانیت میگه: نه!مگه فرد عادیه؟!! فقط افراد خاصی میتون با ایشون در رابطه باشن!!! پسر میگه: خانومای ما همه ملكه هستن!! به افتخار دخترا و خانوما همه یه جیــــغ و دست و هـــــورا هــــــــــــــــــــــورآ :) رویاهای آبنباتی (:...ادامه مطلب
ما را در سایت :) رویاهای آبنباتی (: دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : irfinitao بازدید : 27 تاريخ : سه شنبه 23 شهريور 1395 ساعت: 8:58

- مامان- بعله ؟- من می خوام به دنیا بیام ...- باشه .- مامان- بعله ؟- من شیر می خوام- باشه- مامان- بعله ؟- من جیش دارم- خب- مامان- بعله ؟- من سوپ خرچنگ می خوام- چشم- مامان- بعله ؟- من ازون لباس خلبانیا می خوام- باشه- مامان- بعله؟- من بوس می خوام- قربونت بشم- مامان- جونم ؟- من شوکولات آناناسی می خوام- باشه- مامان- بعله ؟- من دوست می خوام- خب- مامان- بعله ؟- من یه خط موبایل می خوام با گوشی سونی- چشم- مامان- بعله ؟- من یه مهمونی باحال می خوام- باشه عزیزم- مامان- بعله ؟- من زن می خوام- باشه عزیز دلم- مامان- بعله ؟- من دیگه زن نمی خوام- اوا ... باشه- مامان- .. بعله- من کوفته تبریزی می خوام- چ :) رویاهای آبنباتی (:...ادامه مطلب
ما را در سایت :) رویاهای آبنباتی (: دنبال می کنید

برچسب : چرا میگن بچه ننه, نویسنده : irfinitao بازدید : 18 تاريخ : سه شنبه 23 شهريور 1395 ساعت: 8:57

مدیر به منشی میگه برای یه هفته باید بریم مسافرت کارهات رو روبراه کن منشی زنگ میزنه به شوهرش میگه: من باید با رئیسم برم سفر کاری, کارهات رو روبراه کن شوهره زنگ میزنه به دوست دخترش, میگه: زنم یه هفته میره ماموریت کارهات رو روبراه کن معشوقه هم که تدریس خصوصی میکرده به شاگرد کوچولوش زنگ میزنه میگه: من تمام هفته مشغولم نمیتونم بیام پسره زنگ میزه به پدر بزرگش میگه: معلمم یه هفته کامل نمیاد, بیا هر روز بزنیم بیرون و هوایی عوض کنیم پدر بزرگ که اتفاقا همون مدیر شرکت هست به منشی زنگ میزنه میگه مسافرت رو لغو کن من با نوه ام سرم بنده منشی زنگ میزنه به شوهرش و میگه: ما :) رویاهای آبنباتی (:...ادامه مطلب
ما را در سایت :) رویاهای آبنباتی (: دنبال می کنید

برچسب : داستان مدیر و منشی,مدیرعامل و منشی,مدیر منشی,دانلود رمان مدیر و منشی, نویسنده : irfinitao بازدید : 14 تاريخ : سه شنبه 23 شهريور 1395 ساعت: 8:57

ببخشید این چند روز نت نداشتم نتونستم بیام

مامانمم گیر داده بشین درسای پارسالو مرور کن

هیچی دیگه خودتون فرض کنین

عرض دیگه ای هم نداشتم فقط

عید قربانتون پساپس مبارک

:) رویاهای آبنباتی (:...
ما را در سایت :) رویاهای آبنباتی (: دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : irfinitao بازدید : 57 تاريخ : سه شنبه 23 شهريور 1395 ساعت: 8:56